تا کی زنده ای؟


ღ☂ღlove2loveღ☂ღ

*اینجا همه چی درهمه*

گفت: اصلا عاشق بودي؟
گفتم: نه
گفت: تا حالا يه هفته مسکو موندي خوش بگذروني؟
 
گفتم: نه !
 
گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگي کردي؟
 
با درماندگي گفتم: آره، ...... نه، ..... نمي دونم !!!
 

ويلان همين‌طور نگاهم مي‌کرد. نگاهي تحقيرآميز و سنگين ....
 

حالا که خوب نگاهش مي‌کردم، مردي جذاب بود و سالم. به خودم که آمدم، ويلان جلويم ايستاده بود و تاکسي رسيده بود. ويلان سيگار برگي تعارفم کرد و بعد جمله‌اي را گفت. جمله‌اي را گفت که مسير زندگي‌ام را به کلي عوض کرد.
 

ويلان پرسيد: مي‌دوني تا کي زنده‌اي؟

جواب دادم: نه !
 
ويلان گفت: پس سعي کن دست کم نصف ماه رو زندگي کني
 
 
 

هر 60 ثانيه اي رو كه با عصبانيت، ناراحتي و يا ديوانگي بگذراني، از دست دادن يك دقيقه از خوشبختي است كه ديگر به تو باز نميگردد
 
زندگي كوتاه است، قواعد را بشكن، سريع فراموش كن، واقعاً عاشق باش، بدون محدوديت بخند، و هيچ چيزي كه باعث خنده ات ميگردد را رد نكن

خداراهم فراموش نکن



نظرات شما عزیزان:

ehsan
ساعت19:04---23 تير 1392
جالب بود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ شنبه 22 تير 1392برچسب:عاشق بودی-خدا-عصبانیت, 15:0 NaNaZ| |



طراح :‌صـ♥ـدفــ